چه خوش روزی بود روز جدایی اگر با وی نباشد بی وفایی
اگر چه تلخ باشد فرقت یار در او شیرین بود امید دیدار
خوش است اندوه تنهایی کشیدن اگر باشد امید باز دیدن
چه باشد گر خورم صد سال تیمار چو بینم دوست را یک روز دیدار
اگر یک روز را با دلبر خوری نوش کنی تیمار صدساله فراموش
نه ای دل تو کمی از باغبانی نه مهر تو کم است از گلستانی
نبینی باغبان چون گل بکارد چه مایه غم خورد تا گل برآرد
به روز و شب بود بی خور و بی خواب گهی پیراید اورا گه دهد آب
گهی از بهر او خوابش رمیده گهی از خار او دستش خلیده
به امید آن همه تیمار بیند که تا روزی بر او گل بار بیند
نبینی آن که دارد بلبلی را که از بانگش طرب خیزد دلی را
دهد او را شب و روز آب و دانه کند اورا ز عود و ساج خانه
بدو باشد همیشه خرم و کش بر آن امید که بانگی کند خوش
همیشه تا برآید ماه و خورشید مرا باشد به وصل یار امید
مرا در دل درخت مهربانی به چه ماند؟به سرو بوستانی
نه شاخش خشک گردد روز سرما نه برگش زرد گردد روز سرما
همیشه سبز و نغز و آبدار است تو پنداری که هر روزش بهار است
تو را در دل درخت مهربانی به چه ماند؟به گلزار خزانی
برهنه گشته و بی بار مانده گل و برگش برفته خار مانده
منم چون شاخ تشنه در بهاران تویی همچون هوای ابر و بارن
نبرم از تو امید ای نگارین که تا از من نبرد جان شیرین
مرا تا عشق صبر از آن براندست بدین امید جان من بماندست
بسوزد جان من یکباره در تاب که امیدت زند گه گه بر او آب
گر امیدم نماند وای جانم که بی امید یک ساعت نمانم
سلام نازی جونم
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد !
این جمع پر از تنــــهاییست
سلام عزیزم.


زیبا بود
سلام نازنین مهربون...زیبا بود...
سلام عزیزم...........خیلی ممنون
سلاممممممممم
آپپپپپپپپمممممممم