انتظار!

توی رویای توام

ای همیشه موندنی

یا منم تو فکر تو

یا تو،تو فکر منی

خواب آشفته ی من

پر بیداری شده

واسه بغص تو چشام

گریه اجباری شده

توی این شهر غریب

تک و تنها،بی تو

آرزو کردم کاش

پیش من بودی تو

دل من چشم به راه

واسه برگشتن تو

لحظه های منتظر

لحظه ی دیدن تو

یه چیزی ازت بخوام

قول میدی نه نیاری؟

پشت در منتظرم

چشم به راهم نذاری!

آخرین حرف تو چیست؟

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست

نیاز من.........

وقتی میشی نیاز من اگه نباشی پیش من 

اشکای چشمامو ببین که میریزه  به پای تو  

                                  بازم که بی قرارم و دلواپس نگاه تو 

                                  تموم هستی منی بمون همیشه پیش من 

 

اگه شدم عاشق تو  نزار ک بی تاب بمونم 

لالایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم 

 

                  دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی 

                   فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی 

 

 

دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود  

واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون    

جا کندن

من چگونه زنده ام؟
بی تو و بی دست تو
زندگی جان کندن است
بی دو چشم مست تو


بی تو من یک کاغذم
سرد و ساکت روی آب
گاه گاهی حادثه
می دهد بر من شتاب

بی تو من یک سایه ام
که نشستم روی شب
در سیاهی گم شدم
آه! گشتم روی لب

دستمال انتظار
تر شده از اشک من
اشک های مهربان
ریخته از چشم من

جا نمازم را ببین
مثل یک دریا شده
حرف های خلوتم
در درونش جا شده

من برای بودنت
حاضرم تا جان دهم
باید از دل بگذرم
تا به خود سامان دهم

من چگونه بگذرم؟
از دل تنهای خود
من که او را برده ام
تا دل شب های خود

باید از شب بگذرم
تا نباشم فکر تو
من چگونه بگذرم؟
از شب و از فکر تو!

زندگی را برده ام
با خودم تا کهکشان
کهکشان عشق تو
پر کشید از آسمان

دست هایم را بگیر
ذره ذره جان من
می شود مهمان تو
من ز پا افتاده ام
گوی من ، میدان تو

باید از خود بگذرم
تا ببینم روی تو
من گذشتم از خودم
رد شدم از کوی تو

می روم تا گم شوم
در تو و در دست تو
زندگی جان کندن است
بی دو چشم مست تو